شراب

 

گر با دگران به ز منی وای بمن
ور با همه کس همچو منی وای همه

#ابو_سعيد_ابو_الخير

شراب...

سیگاری روشن میکنم به بلندای شب.اولین کام مرا به یاد طعم لبانت در آن شب پاییزی می اندازد بوسه دزدکی و ناگهانی در خلوت خیابان.چه شیرین بود لحظه دزدیدن لبانت.کام دوم را به یاد طنین صدایت در کنار زخمه های سازت میکشم شاید از خاطرم برود.کام بعدی را با یاد نوازش انگشتانت بر موهایم میکشم تا شاید عطر دستانت را فراموش کنم.کام به کام میکشم تا هم فراموش کنم هم به یاد آورم.این چه تناقض شیرینی است.سیگارخاموش است.نه سیگاری و نه شبی به بلندای خاطراتت نیافتم شراب...ادامه مطلب

یه زنگ در خونه میتونه ادم رو از یه حال خوب و خوش پرت کنه به قهقهرای نابودی. یهو ادم حس کنه تو عمق یه چاه تاریک گیر کرده که هیج راهی نداره. موهام رو رنگ کردم از صبح درحال انرژی گرفتن و کار کردن بودم خرید کردم رفتم خودم رو پیترا مهمون کردم قهوه دم کردم و خوردم با کلی حال خوب نشسته بودم که یهو زنگ در پشت سر هم درومد چون منتظر کسی نبودم تنها میتونست یه همسایه باشه که خیرات اورده که خب شب جمعه نیست پس میمونه مدیر ساختمون که پول شارژ و گاز رو میخاد..ای وای من ... یهو حس کردم خدای من من کی میتونم زودتر جابجا بشم از این مدیر سمج خلاص شم یادم افتاد هنوز خونه پیدا نکردم بعد یادم افتاد که پولمم جور نشده شراب...ادامه مطلب

دیگه غلط بکنم کار از اشنا قبول کنم حتی در صورت گشنگی..رسما اخرش بازم بدهکاری بهشون .خیال میکنن کار دادند به اشنا باید سواری مفت بگیرن

شراب...

امروز رفتم مشاوره تا گفت خب چخبر؟ چرا بی حالی نشستم زار زار گریه کردم گفت خوبه بالاخره رسیدی به این مرحله که گریه کنی چقدر منتظر این روز بودم.تازه داری یه چیزایی میفهمی قبلا فقط حس میکردی که فهمیدی الان چند روزه فقط بغض دارم و گریه میکنم 

شراب...

دوست شفیق محمد زنگ زده احوالپرسی بعد میگه ببین تماسای بینمون رو به زنم نگو حساس شده گفتم مگه ما تماس داریم باهم؟ چه تماسی چه حرفی؟ اونم به حالت تمسخر میگه شما؟ اصلا شما؟ بعدش میگه کجایی ببینمت کی میای بهم زنگ بزن و ازاینجور صبتا.. یعنی موندم چی باید گفت چی فکر کرده باخودش. حالا جالبه من خوشحال وسرمست داشتم میرفتم محمد رو ببینم اصلا میخاستم فقط حرف زدن با اینو تموم کنم سریعتر برسم به محمد. واقعا چی میگن چی میخان این جماعت؟ میدونن عشق چیه ؟ من هرکاری هم کنم نمیتونم ازمحمد ببرم حالا فرض محال اصلا بریدم اخه تو رو کجای این دل بزرگم جا بدم یابو؟+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۶ساعت 23:39  شراب...ادامه مطلب

نشستم لب پنجره یه نسیم خنکی میاد چراغا خاموشه اهنگای لایت ترکی از جمله ساری گلین درحال دلنوازیه. یه قهوه ترک تلخ و ترش خوردم و دو تا سیگار رو به انتها رسوندم صبح باید زود پاشم برم دنبال کارم اما این حال و این شب رو چطور رها کنم؟ بوی سیگار و قهوه میتونه عطر خاطراتی باشه که تو توش بودی که الان فقط ترشی و تلخیش مونده تو رفتی 

شراب...

طرف زنش رو گذاشته تو مهمونی که منم توش هستم بعد به من زنگ میزنه کجایی رفتی؟ گفتم دم درم دارم میرم میگه نههه صبر کن من بیام برسونمت میگم نه لازم نکرده خودم میرم میگه نههه وایسا کار مهمی باهات دارم بهش گفتم ماشین گرفتم دارم میرم میگه نگهش دار حساب کن بذار من برسونمت کارت دارم. میگم چکاری میگه کارم واجبه مهمه. هرچی گفتم چی جواب نداد منم قطع کردم راه خودم رو رفتم اینم گوشی من رو سوراخ کرد از زنگ و اس ام اس.... اخرشم معذرت خواهی کرده ببخشید ناراحتت کردم خیلی اصرار کردم و اینا... یعنی دستمال کشی درحد عوق زدن...بکش بیرون از من برو بچسب به زندگیت. هرروز راس ساعت 11 واسم پیغام میذاره و کلی خوش وبش یه ط شراب...ادامه مطلب

امروز فهمیدم گریه هم میتونه یه نعمت باشه حتی وقتی که چند روز هم ادامه پیدا کنه.بغض خوبیه لعنتیه عین تلخی شراب 

شراب...